استیذان در لغت به معنی درخواست اذن کردن و اجازهخواهی آمده است. در زمان ظهور اسلام اعراب برای ورود به حریم منازل یکدیگر، درخواست اذن و اجازه نمیکردند. به عبارتی اجازه خواستن برای ورود به منزل دیگران را نوعی توهین به خود میدانستند. به همین دلیل است که خانههای صدر اسلام اکثرا درب نداشتند و یا درب دو لنگهای داشتند که هیچ قفل و مانعی برای گشایش نداشت.
آیات ۲۷ و ۲۸ و ۲۹ سوره نور نیز در همینباره نازل گردیده است. در ابتدای آیه ۲۷ میخوانیم : "ای اهل ایمان هرگز به هیچ خانهای جز خانه خودتان بدون درخواست اجازه وارد نشوید." و در آیه ۲۸ اضافه میکند : "اگر کسی در خانه نبود نیز حق ورود را نخواهید داشت" و در ادامه میآورد : "اگر صاحبخانه حتی بدون خروج از خانهاش، شما را امر به بازگشتن کرد باید بازگردید و به هیچوجه دلگیر نشوید" و در آیه ۲۹ نیز به عنوان یک تبصره میآید که "اگر خانه سکنه نداشت و شما در آن نفعی داشتید اجازه ورود دارید و خداوند به آنچه پنهان میکنید آگاه است."
فلسفه استیذان رعایت حریم خصوصیست که در آن زمان به بدویترین شکل مورد هجوم واقع میشده است. روایتی از پیامبر اسلام نیز نقل گردیده که بحث استیذان را حتی برای ورود به منزل برادر و خواهر و فرزندان نیز وارد میداند که احتمالا تاکیدی بر آیات فوق بوده است.
عبارت "یاالله" نیز که برای اذن ورودخواهی در فرهنگ ما مرسوم شده است ریشه در حدیثی از پیامبر اسلام دارد که پس از طرح بحث استیذان از مومنین میخواهد برای کسب اجازه ورود از ذکر خداوند استفاده کنند.
نقل است که پیامبر برای عمل به آیات فوق برای ورود به خانه دخترش زهرا در مقابل در میایستاده و سه بار با صدای بلند با عبارت "السلام علیکم یا اهل البیت" تقاضای ورود میکرده و اگر پاسخی نمیآمده بازمیگشته است و باز با صدای بلند اعلام میکرده که یا در منزل نیستند و یا علاقهای به ورود ما ندارند که احتمالا نوعی آموزش نیز بوده است.
مرتضی مطهری در کتاب حجاب خود شرح میدهد که در عربی کلمه بیت که در این آیات نیز مورد استفاده قرار گرفته به معنی اتاق است پس اسلام حوزه خصوصی را به اتاق افراد یک خانواده نیز میکشاند و اگر نه از کلمه دار به معنی خانه بهره میجسته است.
نقل است که اگر در زمان مطالعه روزانه مهمانی برای آیتالله بروجردی میآمد و حتی اگر از مراجع و طلاب نیز بود، وی پذیرش مهمان را به زمان دیگری موکول میکرده است. اتفاقا یکی از طلاب نیز که با همین مسئله برخورد کرده بوده چند جا بازگو میکند که گویا آیت الله از من ناراحت هستند که مرا به خانه خود راه ندادهاند. اتفاقا آقای بروجردی ایشان را در اثنای یک جمع دوستانه ملاقات میکند و با روی خوش با وی گپ میزند و وقتی روحانی مذکور ماجرای برداشت خود را تعریف میکند به همین روایت پیامبر اشاره کرده و بحث حریم و حوزه خصوصی در اسلام را پیش میکشد.