۱۴.۱۰.۸۳

سقف مهریه

این روزها بحث سقف‌دار شدن مهریه در میان رسانه‌ها و وبلاگ‌ها داغ است. چند مطلب این‌جا + + + و اعتراضاتی هم این‌جا + + + + + هست که می‌توانید بخوانید.

زمانی که بشر به صورت قبیله‌ای زندگی می‌کرد، ازدواج نوعی عامل تعامل اقوام به شمار می‌آمده و به همین منظور ازدواج با هم‌خون و هم‌قبیله در بسیاری سرزمین‌ها ممنوع بوده و هرکس برای ازدواج با دختری از قبیله‌ی دیگر اقدام می‌کرد، می‌بایست پیش‌کشی در خور، با توجه به زیبایی دختر و بزرگ بودن قبیله‌اش به رئیس قبیله دختر پرداخت می‌کرد.
البته با توجه به این‌که در آن زمان ثروت هنوز مفهوم جدی نیافته بود رسم دیگری نیز رایج بود که بر اساس آن، خواستگار مدتی را در خدمت قبیله‌ی زن کار می‌کرد. در داستان زندگی موسی در قرآن می‌خوانیم که وقتی موسی در حال فرار از مصر بر سر چاه مدین قرار می‌گیرد و با دختران شعیب آشنا می‌شود و زمانی که برای خواستگاری به نزد شعیب می‌رود، شعیب به عنوان شرط ازدواج از موسی می‌خواهد که ده سال برای او چوپانی کند.

در هر دو صورت آن‌چه به عنوان پیش‌کش خواستگاری مطرح بوده (چه پول و هدیه و چه خدمت داماد) هرگز به خود زن تعلق نمی‌یافته و به نوعی به قبیله و یا خانواده‌ی او می‌رسیده است.

قبل از اسلام، اعراب نیز رسمی مشابه را در آئین ازدواج داشته‌اند. به این شکل که خواستگار باید پولی را به عنوان دست‌مزد پرورش دختر به پدر دختر می‌داده است. حتی در اقوامی که دخترانشان را زنده به گور نمی‌کردند، زمانی که دختری متولد می‌شد برای تبریک به پدرش از این عبارت استفاده می‌شده که "هنیئا لک النافجه" یعنی این مایه‌ی افزایش ثروت ترا گوارا باد.

حتی در بعضی موارد به جای پرداخت مادی، دختران با هم معاوضه می‌شده‌اند. یعنی یک نفر خواهرش را به عقد کسی دیگر در می‌آورده و در عوض دختر او را به زنی می‌گرفته است. نام این نوع ازدواج هم نکاح شغار بوده است که البته پیامبر آن را با خطبه لا شغار فی الاسلام منسوخ کرد.

پس مهریه اختراعی اسلامی نیست. تنها اسلام با آیه و آتوا النساء صدقاتهن نحله یعنی کابین زنان را به خود آن‌ها بدهید، سر و شکل موضوع را تغییر می‌دهد.

کلمه‌ی نحله در این آیه باید به معنی هدیه و پیشکش ازدواج باشد و نه هیچ عاملی برای تملک زن و خرید او یا مقایسه‌ی وجود انسانی با پرداخت مادی.

آیه و لا تعضلوهن لتذهبوا ببعض ما آتیتموهن یعنی که مبادا زنان را به خاطر جبران مهریه و کابین تحت مضیقه و شکنجه قرار دهید، احتمالن به خاطر این آمده که این تغییر رسم و تعلق منفعت نحله به خود زن از طرف جامعه مردانه دور زده می‌شده است. 

من فکر می‌کنم این بحث‌ها برای این است که مهریه از جایگاه واقعی به صورت نحله خارج شده و به پشتوانه زن در ازدواج تبدیل شده است. شاید اگر قانون‌گزار بتواند روش‌هایی اتخاذ کند که حق مادی و معنوی زن در ازدواج مورد بازنگری قرار گیرد، مهریه هم به جای اصلی خودش برگردد و نیازی به قانون نباشد.