۲۳.۷.۸۴

دو خبر

خواندن دو خبر باعث شد که بنده تصمیم بگیرم در یک اقدام انقلابی دو تا بحث را پیش بکشم که شاید بی‌ربط به نظر برسند اما در باطن (یعنی در پشت پرده) کلی به هم ربط دارند.

مشاغل آقای زریبافان

این آقای زریبافان در دو جا مشغول خدمت است و چون عاشق خدمت است و نه شیفته قدرت، حاظر نیست که حتی یکی از این محل درآمدها (یا همان محل خدمت‌ها) را رها کند. در همین راستا هزار جور زور می‌زند و این آخر هم به صنایع ادبی و برانگیختن احساسات متوسل شده که من را به فکر انداخت که چه‌قدر زبان فارسی بستر مناسبی برای لفاظی  دارد.

زبان فارسی آن‌قدر صنعت ادبی و نقض و کنایه و استعاره دارد که می‌شود یک جمله گفت و درست معکوسش را از آن برداشت کرد. زبان ما زبان اطاله کلام است. یک حرف یک دقیقه‌ای را در بیست دقیقه می‌زنیم و تمام مفاهیم را در این بیست دقیقه اطاله، وارونه می‌کنیم. من نمی‌دانم این مشکل از زبان است یا از فرهنگ است یا از چه، ولی هست. نگاه کنید به همه سران مملکت، وجه مشترک همه‌شان این است که خطیبان زبردستی هستند.

شریعتی یک کتابی دارد به نام «خود آگاهی استحمار». استحمار هم یعنی خر شدن. ترجمه‌اش می‌شود «خود آگاهی خرشدگی». که یک جوری همین بحث را در آن‌جا هم پیش می‌کشد اما بیش‌تر سوال می‌کند تا جواب بدهد.

خلاصه که دوست دارم بدانم مشکل از کجاست.

زن‌ها، فقط تا ساعت ۶

خبر دومی که باعث شد این مطلب را بنویسم، اظهار نظر جالب وزیر ارشاد بود راجع به حضور خانم‌ها در ادارات و ارگان‌های وابسته به آن وزارت‌خانه. در متن خبر آمده است؛ «با توجه‌ به‌ نقش‌ حساس‌ زنان‌ كشورمان‌ در تعالی‌ جامعه‌ اسلامی‌ و ضرورت‌ حضور موثر بانوان‌ در كانون‌ گرم‌ خانواده‌ جهت‌ ایفای‌ وظیفه‌ حساس‌ تربیت‌ فرزندان‌ به‌ حسب‌ دستور وزیر محترم‌، مقتضی‌ است‌ از حضور همكاران‌ خانم‌ در كلیه‌ واحدها بعد از ساعت‌ ۱۸ خودداری‌ فرمایید.» از این خبر چند برداشت می‌شود کرد.

محتمل است اولا که از دیدگاه وزیر ارشاد خوش‌فکر ما، فقط زنان مسئول تربیت فرزندان هستند و مردان می‌توانند تا هر ساعتی که مایل هستند، بیرون از خانه باشند چون بچه به مادر نیاز دارد ولی اگر پدر نبود هم نبود.

محتمل است دوما که در ادارات وابسته به وزارت ارشاد از ساعت ۶ به بعد (که کار اداری تق و لق می‌شود) اتفاقات خاصی می‌افتد. مثلا خانم‌ها و آقایان به اموری غیر از امور کاری مشغول می‌شوند و وزیر محترم و مدبر هم برای رفع این مشکل، یکی از طرفین ماجرا را از دور خارج کرده است. 

محتمل است سوما که همسر وزیر محترم هم شاغل است و گویا دیرتر از وزیر به خانه می‌رسد و وزیر هم به ناچار شب‌ها ماست و نان می‌خورد و بالش به بغل می‌خوابد. برای همین آقای وزیر به در گفته که دیوار متوجه بشود.

محتمل است چهارمن که اصلا در وزارت ارشاد از ساعت ۱۸ به بعد کاری وجود ندارد که کسی انجام بدهد و برای نپرداختن اضافه کار بی‌مورد به کارمندان این قانون وضع شده است. ولی چون زور وزیر به مردان که رکن اصلی جامعه هستند !!! نمی‌رسد، این قانون در مورد خانم‌ها که رکن تقریبا اصلی جامعه هستند اعمال شده است.

محتمل است پنجمن که اصلا هیچ یک از احتمالات یکم یا چهارم وجود نداشته باشد و وزیر گرامی برای آغاز یک موج فرهنگی در حمایت از شعار «مرد در کارخانه، زن همیشه در خانه»، این کار را کرده باشد تا جامعه از این بلبشوی شعارهای تساوی میان زن و مرد و تفکرات مسموم !! فمنیستی که گویا از نگرانی‌های دولت جدید هم هست تا حدی خارج بشود.

** بخش دوم این مطلب در تریبون فمینیستی ایران هم منتشر شده است.