از یکی دو روز قبل با تلفن و sms و ایمیل خبرمان کرده بودند که دکتر معین قصد دارد با بلاگرها دیداری داشته باشد. چهارشنبه را اما مرخصی گرفته بودم که با چند نفر از رفقای قدیمی به لواسان برویم. برای همین فکر میکردم که در جلسه شرکت نمیکنم. ولی موقع برگشتن از لواسان با عماد تصمیم گرفتیم که برویم جلسه و ببینیم که چه خبر است و ساعت ۶ مثل جن پریدیم وسط جلسه و چون جای نشستن به مقدار کافی نبود، دقیقا افتادیم پشت سر دکتر معین به نحوی که اگر میخواستیم خمیازه بکشیم، نفسمان میخورد پس کلهاش.
دور و بریهای آقای معین هنوز هم ایشان را برنده انتخابات میدانند و مرتبا میگویند که حق معین را خوردهاند. کمی هم به احمدینژاد توهین میشود که البته کسی ککش هم نمیگزد.
یک عده که اصلن ساخته شدن برای همین کارها، تلاش میکنند که زودی از این جلسه یک نتیجه بگیرند و خیلی سریع جمع حاضر را تحت عنوان یک سایت یا وبلاگ گروهی یا کلوپ و تشکل سازماندهی کنند.
الپر میگوید که چه کسی گفته که باید از این جلسات نتایج آنچنانی گرفت. همین که دور هم جمع بشویم و همدیگر را ببینیم کافیست !!! فقط خرجش هم یک موضوع است که راجع به آن بحث کنیم. مثلا فیلترینگ.
علی قدیمی آنقدر نوبت میگیرد که حرف بزند و مسئول جلسه (علیاصغر سیدآبادی) آنقدر نوبت نمیدهد به او تا اینکه علی حرف نزده میرود. این در حالیست که بعضی از آقایان که گویا با مسئول جلسه شوخی هم دارند دو بار صحبت میکنند و هر بار هم بیش از حد مجاز.
صحبت مشخصی نمیشود. همه کلی گویی میکنند. فکر کنم آنها که مثل من حرفی نزدند، چیزی را هم از دست نداده باشند. افراد حاضر در جلسه بیش از آنکه گوش به سخنان دیگران بدهند، یا مشغول آماده کردند جملههای خودشان هستند و یا با بغلدستی و گاهی روبرویی پچپچ میکنند. این را از بیربطی صحبتها به هم، میشود فهمید.
وسط آنهمه بیربط گویی، یکی درمیآید و میگوید ؛ «موضوع جلسه چیه ؟!!!». این تنها جمله اساسی است که گفته میشود.
جان استوارت میل میگوید ؛ «کسی که درباره موضوعی، فقط از عقیده خودش خبر دارد، اصلا از آن موضوع خبر ندارد.»
* عکسها از کارنه
** مطالب مرتبط :
(۳) گزارش امیرحسین.
(۵) گزارش مانامهر.