پروژه ما در لوشان، سه قطعه از آزادراه قزوین-رشت است که یک تونل ۱۸۰۰ متری هم دارد. کار تونل از جمله قشنگترین و لذتبخشترین کارهای عمرانیست که البته سختیهای خاص خودش را هم دارد. انفجارهای دیدنی و کندن زمین سخت به طرق مختلف. معمولا یک تونل را از دو یا چند جبهه حفر میکنند و بر اساس محاسبات نقشهبرداری، این جبههها در یک نقطه به هم میرسند. یکی از هیجانانگیزترین قسمتهای کار تونلینگ همین رسیدن جبههها به یکدیگر است. وقتی که کارگران این جبهه با آخرین انفجار، کارگران جبهه مقابلشان را میبینند، تقریبا یک لحظه حماسی محسوب میشود.
یک پروژه هم در انزلی داریم که احداث راه کمربندی شهر انزلیست. شهر انزلی یک شهر کم عرض است که به دلیل نداشتن کنارگذر، بار ترافیکی سنگینی دارد. اما راه کشیدن در انزلی یک مشکل اساسی هم دارد. تالاب انزلی و جنگلهای اطرافاش، از نظر زیستمحیطی منحصر به فرد محسوب میشوند. به نحوی که سازمانهای بینالمللی تا به حال مقادیر زیادی هزینه کردهاند تا دولت ایران دست به ترکیب تالاب و جنگل نزند و کنارگذر بندرانزلی چارهای ندارد جز اینکه یا از جنگل عبور کند و یا تالاب.
پروژه قزوین-رشت، با مسائل مهم محیط زیستی درگیر نیست. یعنی حداقل سازمانهای ذیربط با این پروژه مسئلهای ندارند. اما کنارگذر شهر انزلی واقعا شرایط بحرانی و ویژهای دارد. اگر از جنگل عبور کند، چندین هزار درخت قطع خواهند شد و زندگی باقی درختها و کل جنگل هم با خطر جدی مواجه میشود. سازمان محیط زیست و وزارت راه، جلسات متعددی داشتهاند اما هنور به راهکار میانی و قابلقبول برای هر دو طرف نرسیدهاند.
علاوه بر همه اینها، حتی آزادراه قزوین-رشت که سازمان محیط زیست هم با آن مشکلی ندارد، وقتی از نزدیک به پروژه وارد میشوی، بسیاری تهاجمهای وحشیانه به محیط زیست را میبینی که گویا اینها از نظر استانداردهای جاری طبیعی تلقی میشوند اما برای من عادی نمیشوند.
از طرفی، بار ترافیکی انزلی به صورت روزافزونی بالا میرود و راهی نیست که بشود بدون احداث راه کنارگذر، انزلی را از این ترافیک نجات داد. من مدام فکر میکنم که راه چاره چیست ؟
و اگر روزی از این کار بیرون آمدم، احتمالن غم شکوه جنگلی که این راه باید از روی آن عبور کند و من احتمالن بخشی از بازوی اجرایی این هجوم خواهم بود، بیتاثیر نیست.