۳۱.۶.۸۵

وقایع‌نگاری کنسرت شهرام ناظری

- امشب به دعوت یک رفیق صمیمی رفتم به کنسرت گروه کابوکی و شهرام ناظری. شنیده بودم و خوانده بودم که نظم کنسرت در حد بالایی است اما امشب به چشم خودم دیدم. مدیریت سکوها را به چهارتا جوان داده بودند که از پس نظم دادن مردم برنمی‌آمدند و مرتب چند نفر را بلند می‌کردند تا چند نفر دیگر را بنشانند و این قصه تا مدت بسیار طولانی ادامه داشت تا این‌که یکی از آن وسط گفت ؛ من ۱۴هزار تومن پول دادم آقا .... و دیگر مشکلی پیش نیامد.

- محوطه زمین تنیس ورزشگاه انقلاب خیلی جای خوب و دل‌بازی برای کنسرت است به شرطی که هوا گرم‌تر از این باشد که بود و سیستم صوتی جواب‌گوی جمعیت و محوطه برگزاری کنسرت باشد.

- محوطه در احاطه تفال و هیتاچی‌ست. جمب بخوری یا دماغت می‌خورد به مارک تفال یا هیتاچی می‌رود توی چشمت.

- کنسرت شروع شد اما هنوز قسمت‌های مشهودی از سکوها خالی‌ست.

- یکی از آن میان فریاد می‌زند ؛ "شهرام می‌خوامت" و جمعیت دست می‌زند و شهرام بوس می‌فرستد.

- شهرام ناظری خواننده عزیزی‌ست اما سخنران خوبی نیست. از هر دری سخنی می‌گوید که حرف‌هایش گاها مناسبتی هم ندارند. و چند تا سوتی بامزه هم می‌دهد. مثلن از مدیر مجموعه انقلاب ورزشی !!!! تشکر می‌کند. یک کمی هم از خودش تعریف می‌کند که او خیلی ابتکار دارد و بقیه از رویش تقلید می‌کنند. چند بار هم تاکید می‌کند که کارهای اورجینال زیاد انجام می‌دهد و اصرار هم دارد که اورجنال درست است نه اورجینال.

- قطعه «لولیان» خوب است.

- قطعه زمستان که اجرا می‌شود، و به آن‌جا می‌رسد که "هوا بس ناجوان‌مردانه سرد است"، لرز می‌کنم چ.ن هوای محوطه هم سرد است. قطعه زمستان با وجود شعر زیبای اخوان و تلاشی که گروه کابوکی می‌کند به نظرم خیلی به دل نمی‌نشیند.

- استراحت بین اجرا را به دلیل تاخیر در شروع کنسرت حذف کرده‌اند. بعد از اجرای چند قطعه با کلام فارسی، حالا نوبت نیمه دوم یعنی ترانه‌های کردی می‌رسد و هم‌شهری‌های ناظری خیلی حال می‌کنند. از ترانه‌های کردی چیزی سرم نمی‌شود ولی با اجرایشان سر تکان می‌دهم.