دوم دبیرستان، مدرسهام در میدان انقلاب بود. یک روز صبح که میآمدم مدرسه، چشمم افتاد به پرده سینما که "مرد عوضی" را اکران کرده بود. تعریفش را زیاد شنیده بودم. زد به سرم و به جای مدرسه، رفتم برای سانس اول بلیط خریدم. با خودم هم نقشه کشیدم که وسط زنگ تفریح اول، خودم را میچپانم توی حیاط و قضیه را ماستمالی میکنم.
وارد سالن سینما شدم و یک گوشه نشستم. غیر از من یکی دو نفر دیگر هم توی سالن بودند. یهو دیدم سالن شلوغ شد. چند صد نفر آدم ریختند توی سالن سینما. فکم افتاد. مدیر محترم مدرسه دو زنگ اول را تعطیل کرده بود و بچهها را آورده بود سینما و اینجوری شد که کل بچههای مدرسه از جلویم رژه رفتند و هر کدام متلکی انداختند. آخرش هم آقای نصیری ناظم مدرسه، سرش را به نشانه تاسف تکان داد و گفت ؛ بعد از فیلم که برگشتیم مدرسه، بیا دفتر.