۱.۵.۸۷

ساندویچ یکتا

مَنگولم. با فتحه‌ی میم.

چند روز است که مرتب دارم به کنسرت مشترک شهرام ناظری و شهرام شب‌پره فکر می‌کنم. فکرش را بکن که شهرام ناظری با همان صدا و هیبت دست‌هایش را در هوا بچرخاند و بخواند :

ای قشنگ‌تر از پریاااااااااااا
تنها تو کوچه نریااااااااااااا
بچه‌های محل دزدن‌ن‌ن‌ن‌ن
عشق منو می‌دزدن‌ن‌ن‌ن‌ن
هااااااای‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی
هی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی

تو تاکسی ونک خوابم برد و وقتی بیدار شدم نزدیکای پارک‌وی بودم. بعد دیدم هنوز هم خوابم میاد و کار از کار گذشته، بازم خوابیدم و روبروی ساندویچ یکتا پیاده شدم. رفتم تو و چله تابستون، سوپ سفارش دادم و عجب سوپی هم بود. بعد هم ساندویچ پوره سیب‌زمینی خوردم. بعد یک آقای دی‌وی‌دی فروش دیدم کنار خیابان ولی‌عصر که گفت فیلم مادرشوهر هیولا که جنیفر لوپز بازی کرده رو آورده. بهش یادآوری کردم که داداشم این فیلم مال ۲ سال پیشه بلکم بیشتر.



دیگه همین دیگه. راستی توی ساندویچ یکتا داشت گریه‌ام می‌گرفت. یهو کلی خاطره بهم هجوم آوردن. اون آقاهه که پشت دخل  توی اون سولاخه می‌شینه تعجب کرده بود. فک کرده بود اینقذه که بدمزه‌س بغض کردم. قیافه‌شو که دیدم خندم گرفت و بغضم پرید.