۳.۶.۸۷

بدون دخالت دست

به پنج‌شنبه‌ی کاخ نیاوران

دست‌هایم بند است
و لمس تو دشوار
حس لامسه‌ام
آشوب‌گر و آشوب
به سرعت خواب و به کندی روز
از سرانگشتان تکیده‌ی حیرت
هجوم می‌برد به حفره‌های خیس عرق

میان میناها و درخت‌ها
در صبحانه‌های مست
و مستانه‌های صبح

می‌فشاردت در برم
بدون دخالت دست

مرداد هشتاد و هفت