[ شرح ]
ای آرزوی آرزو ... آن پرده را بردار ازو
صفحات دیگر
خانه
درباره من
عکسها
توییت
معرفیکتاب
بریده کتاب
دیالوگ فیلم
شایدشعر
تماس
۲۱.۲.۸۹
گازی
وقتی که دنیا وارونه شد، فهمیدم که کفشهام حق داشتن.
اینو یه مقز میگف که پشت میز جلویی نشسه بود.
* عکس : روزی در رم
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی