۹.۳.۹۱

باشد که رستگار شوید

یه روز انوری داشته تو خیابون می‌رفته. بعد یه نفر رو می‌بینه که داره شعرای انوری رو می‌خونه به نام خودش. می‌ره جلو بهش می‌گه : داداش این شعرا مال کیه ؟ یارو برمی‌گرده می‌گه مال خودمه.
انوری بهش می‌گه : شوما ؟ یارو می‌گه : انوری هستم.
بعد انوری می‌گه شعردزد زیاد دیده بودم، اما شاعر دزد هرگز.

شده حکایت من با این موجودی که به نام من اکانت توییتر ساخته. اینم صفحه‌شه. بعد جالبه که عکس و رسم و وبلاگ و همه‌چیز منم عینا کپی کرده. دو برابر خودم هم فالور داره. و از همه جالب‌تر (که به دزد نام انوری هم یه سور زده) اینه که مردم رو تشویق می‌کنه اکانت واقعی من رو برن ریپورت کنن.