جایی که من بزرگ شدم
احساس
خیلی امر مهمی نبود
اگر از زنی عاشقانه حرف میزدی
نشان خامیت بود
اگر گلدانی میخریدی و هر صبح
آبش میدادی
بیکاره بودی
اگر عصرها
دوربین به دوش
میرفتی که برای دلت
عکاسی کنی
وقت تلف میکردی
اگر شعر میخواندی
و شعر خواندن
آرامت میکرد
یک چیزیت میشد
در جایی که من بزرگ شدم
احساس
خندهآور بود
و جماعتی سنگین دل
دور مینشستند
دورهات میکردند
و احساسات تو را
عشق را
انسان را
ریشخند میکردند
برایشان
معیار سنجش آدمها
محترمانهاش
"موفقیت" بود
موفقیتی
که فقط
بوی گند پول
از آن بلند میشد
من
اینجا بزرگ شدم
...
اردیبهشت نود و یک
عکس Inge Morath