۵.۴.۹۴

کافه هنر

دود از سیگارها بلند می‌شد. 
در کافه هنر که یک وقتی نامش هشت‌ونیم بود
مشتری‌های بیست و چند ساله 
سر میزهایشان
خاطرات بیست و چند سالگی ما را می‌خوردند
ما برای شهر اخمو خنده‌ای چیدیم