[ شرح ]
ای آرزوی آرزو ... آن پرده را بردار ازو
صفحات دیگر
خانه
درباره من
عکسها
توییت
معرفیکتاب
بریده کتاب
دیالوگ فیلم
شایدشعر
تماس
۵.۴.۹۴
کافه هنر
دود از سیگارها بلند میشد.
در کافه هنر که یک وقتی نامش هشتونیم بود
مشتریهای بیست و چند ساله
سر میزهایشان
خاطرات بیست و چند سالگی ما را میخوردند
ما برای شهر اخمو خندهای چیدیم
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی