یه حقی وجود داره تو این دنیا
برا هر آدمی
به نام حق "چهطور به نظر رسیدن"
اینکه یه آدمی
اگر نتونسته واقعا اونشکلی باشه که دوس داره
حداقل میخواد اونشکلی به نظر برسه
هیچ حقی هم از کسی تو این دنیا ضایع نمیکنه
اینو نگفتم که بگم اینکار خوبه یا اینکار بده
میخوام بگم در بدترین شرایط
اگر اون آدم اونی نباشه که نشون میده
ما بازم موظفیم به اون چیزی که به نظر میرسه احترام بزاریم
موظفیم آدما رو همونجور که هستن قبول کنیم
دستگاه اصالتسنج نبندیم رو خودمون
بیفتیم به سنجیدن اصالت رفتار آدما
نیفتیم به تجسس تو کاراشون
تو زندگیشون
که حالا آیا اینی که به نظر میرسن هستن یا نه
بعدم بدتر از اون بشینیم کشف ناقص خودمون رو
تاکید میکنم کشف ناقص خودمون رو
فریاد بزنیم
همهجا بگیم
که فهمیدیم فلانی اینی که نشون میده نیست
اصن داره اداشو درمیاره
ازون سخیفتر
رازهایی که بهمون گفته
ضعفهاش
مستی و راستیهاش وختی مارو محرم دونسته
اینا رو بکنیم دلیل
برای اثبات چرندیاتمون
غیر ازینکه ما و ابزارهای فهم ما انقد محدودن که اینحرفا و اینکارا گهخوری اضافهس
و غیر ازینکه نفس کار ما از حتی وانمود کردن اون آدم زشتتره
و غیر ازینکه واقعا حق اون آدمه که چطور به نظر برسه
یادمون باید باشه
سعی برای آدم بهتری شدن
سعی برای خوبتر شدن
تو آدما از همین مثلا وانمود کردنا شروع میشه
از همین تلاشا برای یه جور دیگه بودن
این هجمهی ما
میزنه تو ذوقشون
ناامیدشون میکنه
تازه همه این حرفا
مال وختیه که واقعا طرف داره وانمود میکنه
چه بسا که خیلی وختا ما نمیتونیم این همه خوب بودن رو به آدما ببینیم
اتهام وانمود کردن بهشون میزنیم
اینجوری آروم میشیم
شاید
حسودیمون میشه ...
فکرت ما را سوی تو راه نیست
جز تو کس از سر تو آگاه نیست
در تو زبان را که تواند نهاد
های هویت که تواند گشاد
به که ز بیچارگی جان خویش
معترف آییم به نقصان خویش
شعر امیرخسرو دهلوی