۱۳.۵.۹۵

تیرها ٢

حرفی که از دهنمون درمی‌آد، مث یه تیری می‌شه که از چله‌ی کمان آزاد می‌شه. یه کنایه، یه راز که فاشش می‌کنیم، یه دروغ، یه تهمت، یه حرف ناروا، یه فحش، یه دل‌شکستن، اینا مث یه تیر می‌شن. رها می‌شن توی فضای بی‌نهایت. در بهترین حالت یه دل رو می‌شکنن، یه آبرو رو می‌برن، یه نفر رو یا شایدم یه جماعتی رو فریب می‌دن، دلمون رو خنک می‌کنن یا حالا هر کاری و هر هدفی که گوینده اون حرف داشته.
اما حرکتشون متوقف نمی‌شه. این آخر ماجرا نیست. این تیر به حرکتش ادامه می‌ده و در یک زمان و مکان نامعلوم به فجیع‌ترین شکل به گوینده‌ش اصابت می‌کنه. هر حرفی توی این دنیا وقتی زده می‌شه اول از همه و پیش از هر کسی، مال گوینده‌شه.



این چند خط البته اقتباس من بود از یه پاراگراف از کتاب "قطار به موقع رسید". +