بهداد سلیمی، وزنهبردار فوق سنگین ایرانی، بامداد امروز در مسابقات المپیک ٢٠١٦ ریو، از دستیابی به مدال بازماند. سلیمی که در حرکت یکضرب نفر اول بود و حتی موفق به رکوردشکنی هم شده بود، در حرکت دوضرب، دوبار وزنههایی را بالای سر برد و هردوبار به عناوین مختلف از سوی داوران خطا گرفته شد و نهایتا در سومین حرکت موفق به بلند کردن وزنه نشد و از مسابقات کنار رفت.
از صبح تمام خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی پر شده است از تحلیلهایی با مضمون ناداوری و حقخوری و دستهای پشت پرده و دزدیدن مدال سلیمی. مثل این خبر که عنوانش این است : مدال بهداد سلیمی را دزدیدند. عکسی هم منتشر شده از رئیس فدراسیون جهانی وزنهبرداری که گویا قبل از حضور سلیمی روی تخته، پشت هیئت داوران است و با آنها صحبت میکند و به این عکس استناد کردهاند که رئیس فدراسیون علاقهای نداشته که سلیمی به مدال برسد و لابد آن پشت مشغول کارشکنیست !!
من از وزنهبرداری سردرنمیآورم. احتمال دارد اشتباهی در داوری شده باشد و یا شاید هم نشده باشد. احتمال دارد داور غرضی داشته و یا شاید هم نداشته و به نظرش خطا رسیده و اعلام کرده. اما این همه اطمینان روی ناداوری و حقکُشی سازمانیافته واقعا از کجا میآید؟ ساختار داوری در وزنهبرداری این است که سه داور دارد و یک هیئت ژوری. هیئت ژوری میتواند رای سه داور را نقض کند و رای جدیدی بدهد. وقتی چند روز قبل دو وزنهبردار ایرانی مدال طلا گرفتند هم ساختار داوری همین بوده است. ما در همین مسابقات و در همین رشته دو طلا گرفتهایم. چرا نمیتوانیم باور کنیم حتی اگر در داوری برای یکی دیگر از وزنهبردارهای ما خطایی رخ داده است، این خطا اتفاقی و بخشی از جریان بازیست. مگر تا به حال این همه خطای داوری در دنیا اتفاق نیفتاده است ؟
من با این روحیهی توطئه مستمر مشکل دارم. این که همیشه دستی هست پشت هر اتفاق. نمیتوانیم ساده و روان یک مسئله را تحلیل کنیم. باید حتما یک پیچی به موضوع بدهیم. بعد داییجان ناپلئون را هم مسخره میکنیم.
من دوست ندارم باور کنم که در همه چیز این دنیا دستهایی پشت پرده هستند. زندگی در چنین دنیایی سخت است. من دوست دارم باور کنم که اشتباه است و پیش میآید. من دوست دارم تا زمانی که منبعی موثق یا نشانههایی آشکار بر اثبات یک مسئله پشتپرده در دست ندارم، صورت ظاهری را باور کنم. چه بسا خیلی وقتها همین صورت ظاهری، همهی اتفاقی باشد که افتاده است.
امیدوارم حرفم اشتباه تعبیر نشود. حتی ممکن است و شاید در این مورد خاص [مسئله بهداد سلیمی] واقعا مدال را دزدیده باشند. من با تعمیم این نگرش مخالفم. چرا که در هر اتفاق، واکنشهای بسیاری را بر این مبنا از دوستانم میبینم. من نگرانم که این یک بیماری باشد. یک بیماری مُسری که ذهنهای مارا فرتوت و خسته کند و نگذارد درست و مستقیم تلاش کنیم و نتیجه بگیریم.
امیدوارم حرفم اشتباه تعبیر نشود. حتی ممکن است و شاید در این مورد خاص [مسئله بهداد سلیمی] واقعا مدال را دزدیده باشند. من با تعمیم این نگرش مخالفم. چرا که در هر اتفاق، واکنشهای بسیاری را بر این مبنا از دوستانم میبینم. من نگرانم که این یک بیماری باشد. یک بیماری مُسری که ذهنهای مارا فرتوت و خسته کند و نگذارد درست و مستقیم تلاش کنیم و نتیجه بگیریم.